وضعيت آشفته صداوسيما از حيث مديريت، توليد و انتقال پيام آنقدر بغرنج شده كه برخي معتقدند اين رسانه قافيه را در كارزار رسانهاي و جنگ نرم كاملاً باخته است و عملاً نيز نه تنها برنامهاي براي اصلاح اين روند وجود ندارد، بلكه مديران سياسي و غير فرهنگي اين رسانه با اصرار بر اشتباهاتشان، دائماً ذائقه مخاطب را نازل ميكنند. ضعف نظارت در قبال بودجه ساليانه هزار ميليارد توماني و انواع درآمدهاي جانبي و نبود قانون جامع اداره صداوسيما نيز بر ادامه اين روند دامن ميزند.
رجانيوز در ميزگردي با حضور رضا برجي و وحيد يامينپور به تفصيل به آسيب شناسي، نقد و راهكارهاي برون رفت راديو تلويزيون ايران كه با بودجه بيت المال اداره ميشود، پرداخت.
هر جا جنگ و نا آرامي هست رضا برجي را هم ميشود آنجا ديد. خودش ميگويد در 40 جنگ با دوربينش حضور داشته است وهمه آنها راضبط كرده است. حرفهايش همان شيريني فريمهايش را دارد. جوان بوده كه پايش به جنگ باز مي شود ودر ميانه جنگ با مرادش شهيد سيد مرتضي آويني آشنا مي شود؛ از او كه سخن مي گويد، از خود بيخود ميشود، از مرتضي شنيدنش را به وقت ديگري وامي گذاريم. دلش از صدا وسيما و خصوصا خبر نگارانش خون است.
وحيد يامينپور نيز دانشجوي دوره دكتراي حقوق است كه چند سال در صداوسيما توليد برنامه كرده و برنامه موفق ديروز امروز فردا را كه نقش مهمي در روشنگري داشت، در دوره فتنه روي آنتن برد و اكنون نيز بهطور جدي در نوشتهها و گفتههايش به اصلاح صداوسيما اصرار دارد.
متن كامل اين ميزگرد خواندني در سه بخش منتشر شد:
در ادامه مهمترين مباحث مطرح شده در اين ميزگرد را ميخوانيد:
رضا برجي با يادآوري سالهاي 64، 65 كه در صدا و سيما بوده و جنگ را هم تجربه كرده است، گفت: بايد بررسي كرد كه خون دلهاي مرتضي آويني چه بود و چرا ميگفت تلويزيون در مورد جنگ بهجاي تبليغ، ضد تبليغ ميكند.
عضو گروه مستندسازي روايت فتح گفت: در روايت فتح سه اكيپ بودند، عين سه اكيپ كار جنگي ميكردند، ولي در تلويزيون پنج تا گروه بودند و در هر گروهي چهار پنج اكيپ. معضل و دعواي ما و تلويزيون اساساً از اينجا شروع شد كه چرا ما تبليغاتمان در مورد جنگ مثلاً در روز يك ساعت است، ولي دشمن در روز هفت ساعت تبليغ جنگ ميكند؟
وي با بيان اينكه "در سال 60 يا 61 امام ميگويد هيچ مردمي به فساد كشيده نميشوند مگر تلويزيون آن كشور، مردم را به فساد بكشاند"، گفت: متوليان صداوسيما در آن دوره ميگفتند مردم بايد روحيه بگيرند، دولت هم حرفش همين بود، براي چه 500 دلار 500 دلار به مردم ارز ميداد كه بروند تركيه؟
در ادامه وحيد يامينپور، صداوسيماي فعلي را اساساً فارغ از مسائل اصلي كشور دانست و اظهار داشت: مسئله اصلي كشور درگيري در يك فضاي فرهنگي است. رهبر انقلاب ميگويند تهاجم فرهنگي است و بيدار شويد، تكان نميخوريم؛ بعد ميگويند شبيخون است، تكان نميخوريم! قتل عام است. جدي بگيريد ديگر! قتل عام يعني چه؟ يعني يك روزي سردشت را زدند، امام فرمودند بريزيد آنجا. حالا هم آقا ميگويند شبيخون است، قتل عام است، بايد بفهميم كه بايد بريزيم و اولويت اصلي را به آن بدهيم.
وي در ادامه افزود: يك وقت ميبينيد به قول آقاي برجي، اين طرف داريم با يك دشمن تا بن دندان تجهيز شده ميجنگيم و خودمان گوني نداريم سنگر درست كنيم، آن وقت دولت 500 دلار ميدهد كه طرف برود تركيه تفريح كند، دقيقاً مثل اينكه بگوييد عيب ندارد حالا من چند تا سريال ساختمان پزشكان ميسازم، شما هم نگاه كن! البته جنگ هم هست، قتل عام هم هست، ولي كاريش نميشود كرد. مردم بايد شاد باشند و بخندند!
اين كارشناس مسائل رسانه، غفلت فرهنگي مديران صداوسيما را به خوابيدن نگهبان يك انبار تجهيزات تشبيه كرد و گفت: آيا اين نگهبان را محاكمه نميكنند كه چرا خوابيدي تا دشمن بيايد و انبار را خالي كند. اين كه ديگر نگهبان نيست، رفيق دشمن است. گلولههايي مثل ساختمان پزشكان، برنامه نود و اغلب سريالهايي كه پخش ميشوند، دقيقاً وسط پيشاني جبهه انقلاب مينشيند.
در ادامه اين ميزگرد برجي همرزم شهيد آويني به حساسيت آن شهيد بزرگوار در مورد كار مستندسازي اشاره كرد و گفت: در آخر سال 67 يك فيلم داستاني ساختم، سه هفته با من حرف نزد. گفتم چرا حرف نميزني، گفت فيلم داستاني ساختي؟ گفتم بله آقا! فلاني ساخته، بهماني ساخته. گفت آنها بسازند، تو نبايد بسازي، تو بايد بروي دنبال مستند. من ميگويم اگر رفته بودم، الان با يك پله از فلاني بالاتر بودم يا پايينتر. خيلي كه دور نبود، ولي چرا مرتضي گفت فقط بايد بروي سراغ مستند و يا به كس ديگري نگفت بايد بروي سراغ مستند؟ چون ميديد افرادي كه به آنها ياد داد كه چه بايد بكنند، يكي يكي دارند از گود خارج ميشوند. ميديد همين روايت فتح فكسني، همين حوض 5/1×1 هم از دستش ميپرد، پس بهتر است اينها را يكجوري ترغيب كند كه بروند مستند بسازند كه دنباله قضيه قطع نشود.
وي با يادآوري بخشهاي ديگري از نظرات شهيد آويني افزود: ميگفت اين مرزها شكسته ميشوند و اينها خواه ناخواه ميآيند. ما بايد يكجوري خودمان را بسازيم كه به آنها بگوييم ما وارد دهكده جهاني هم ميشويم، ولي براي كدخدايي آن و شهروند مطيعي نخواهيم بود. حداقل كاري كه ميتوانيم بكنيم اين است كه اطاعت محض نكنيم و گاهي يك جنبش و حركتي از خودمان نشان بدهيم. حالا اتفاق بزرگتري هم افتاده، يعني بيداري اسلامي كه بحثش جداست.
برجي در مورد وضعيت مديريت خبر در صداوسيما خاطرنشان كرد: تو اگر خبر را درست بدهي، طرف نميرود بي.بي.سي گوش كند. يعني اينكه مجري خبري ميگويد بسماللهالرحمنالرحيم. امروز فلانجا بمباران شده، ده تا كشته داده و پنج تا مجروح... خبرنگار ما چه ميكند؟ عيناً همان جمله را تكرار ميكند! پس چرا خبرنگار فرستادي آنجا؟ والله بالله قسم ميخورم كه خبرنگار تلويزيون از صور زنگ ميزد به بيروت. در جنگ 33 روزه يك نفر در بيروت پاي تلويزيون مينشست و اخباري را كه از تلويزيونهاي ديگر گرفته و ترجمه كرده بود، برايش ميخواند و او هم از صور براي تهران ميفرستاد.
وي ادامه داد: من ميگفتم "آقا! به خدا فاجعه است. خجالتآور است. عين هفت تا اكيپي كه از ايران آمدهاند، امروز كه پنجشنبه است، دارند در بيروت ناهار ميخورند." ميگفتند "اشكالش چيست؟" ميگفتم "عين هفت تا اكيپ تلويزيون در بيروت دور هم نشستهاند و گل ميگويند و گل ميشنوند و ناهار ميخورند، اشكال ندارد؟ اين وحشتناك است. اينها آمدهاند از جنگ، گزارش تهيه كنند. الان هر كدامشان بايد جايي باشند. يكي صور، يكي صيدا، يكي جاهاي ديگر. اگر قرار بود توي بيروت بنشينند و از تلويزيون خبر بگيرند، هفت تا اكيپ را براي چه فرستادهايد كه همه در بيروت بنشينند؟"
در ادامه يامينپور شرايط دهه 60 و اقتضائات دوره جنگ بر صداوسيما را يادآوري كرد و گفت: درست است كه در دهه 60، عملكرد صدا و سيما را در جنگ درست نميدانستيد، ولي بالاخره كشور درگير جنگ بود و صدا و سيما هم مجبور بود در اخبار خود، جنگ و بچه رزمندهها را نشان بدهد، با تكثر شبكه هم روبرو نبوديم، دو شبكه بيشتر نداشتيم، آن هم ساعتهاي محدود. هر چند سهم معتنابهي به جنگ و بچه حزباللهيها داده نميشد، ولي بالاخره سهمي وجود داشت.
وي ادامه داد: در دهه 60 بالانشيني جريان حزبالله و جريان دفاع مقدس و بچه رزمندهها، ولو اينكه حقشان ادا نميشد، وجود داشت؛ در دهه 70، يعني بعد از جنگ و در كوران جريان توسعه و فرآيند نوسازي شتابزدهاي كه اتفاق افتاد، اين بالانشيني كمكم از بچه حزباللهيها گرفته شد. يعني حتي كسي مثل شهيد آويني هم وقتي ميخواهد برود كار جنگي بكند، بايد جواب پس بدهد كه چرا؟
برجي گفت: اصلاً ممنوعالورود ميشود! و يامينپور افزود: در دهه 80 اين وضع خيلي بدتر ميشود. من دهه 80 را آغاز يك جنگ تمام عيار فرهنگي ميبينم. در اوج فتنه 88 و بعد از آن و در حال حاضر و در سال 1390 كه دستكم 40 شبكه ماهوارهاي فارسي زبان براي جويدن ريشههاي فرهنگي انقلاب اسلامي دست به كار شدهاند، بچه حزباللهيها همچنان پشت درهاي بسته سازمان ماندهاند و راهي به داخل سازمان ندارند و يا اگر هم در سازمان هستند، منزوي و در حاشيهاند.
مجري موفق برنامه ديروز امروز فردا گفت: در برنامه ديروز، امروز، فردا يك بار معاون سيما به من گفت: «به من بگو تو داري براي كي برنامه ميسازي؟» گفتم: «من به اين طيفي كه شما اسمش را گذاشتهايد خاكستري، كاري ندارم. با ضد انقلاب هم كاري ندارم. من ميخواهم اكثريت جريان حزبالله را كه همچنان دلداده انقلابند و به ولايت اعتماد دارند، مخاطب قرار بدهم. آقا در سخنانشان ميگويند اعتماد از نظام سلب نشده، ما چرا در رسانه القا ميكنيم كه اعتماد مخدوش شده؟ مخاطب برنامه من كساني هستند كه در روز 9 دي بيرون آمدند. بگذاريد اينها را نشان بدهيم. بگذاريد مردم سعيد قاسمي را ببينند. نگوييد شعاري است. انقلاب همين است. بگذاريد يكسري حرفها را صريح بزنيم و به فضاي سالهاي اول انقلاب و دفاع مقدس برگرديم و به همه نشان بدهيم كه ما هنوز در متن هستيم.
وي تصريح كرد: حكايت مديران صدا و سيما مثل اين است كه دوشكا را داده باشيد دست كسي كه دشمن را بزند، ولي تا سرتان را ميچرخانيد، برميگردد اين طرف و خود شما را ميزند. هرچه داد ميزنيد "نزن! اينها بچههاي خودمان هستند! دوشكا را برگردان آن طرف"، گوشش بدهكار نيست و همين طور خوديها را درو ميكند و جلو ميرود.
يامينپور با بيان اينكه "در صدا سيما انگيزه توليد كه وجود ندارد و فقط مصرف ميكنند"، اظهار داشت: ميگويند آسوشيتدپرس كه توليد ميكند، ما از توليدات او استفاده ميكنيم.
در ادامه، برجي با يدآوري خاطرات جالبي از نحوه انعكاس اخبار جنگ امريكا با رژيم صدام گفت: در جنگ عراق آسوشيتدپرس آمد و لوگوي خودش را از روي اخبار حذف كرد تا خبر را بفروشد! گفت آرم شبكهمان را برميداريم و خبر را ميفروشيم. آن موقعي كه لوگو روي خبر بود، ده تا كشور ميخريدند، يكمرتبه 50 كشور شد، چون هر 50 كشور لوگوي خودشان را روي فيلم ميچسباندند و در تلويزيون خودشان ميگذاشتند. ما هم ميديديم هيچ لوگويي ندارد و ميگفتيم مال خودمان است. اندونزيايي ميديد مال خودش است، ليبيايي ميديد مال خودش است. خلاصه هر كسي ميديد، فكر ميكرد مال كشور خودش است.
وي اضافه كرد: ما گفتيم اين كاري كه شما داريد ميكنيد، خيانت و جنايت است! كو گوش شنوا؟ در سليمانيه سه اكيپ بودند. ما مستندساز بوديم، خبرنگار نبوديم. مثلاً گفته بودند ساعت شش آنجا باشيد، ساعت هشت شد. دو سه اكيپ كه از تلويزيون آمده بودند، گفتند ما خسته شديم و ميرويم. گفتم بچهها نرويد، چون اين كاك مراد به من گفته امروز كركوك را ميگيريم. اينها گفتند نه، ميرويم.
مستندساز با سابقه جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي از ضعف در انعكاس حركتهاي جهادي در نقاط مختلف دنيا نيز انتقاد كرد و گفت: براي جنگ 30 ساله مجاهدين كشميري تا به حال از تلويزيون ما حتي يك سريال هم از آن پخش نشده. چند سال است ما در آنجا تلويزيون داريم؟ از زمان شاه! آن موقعي كه ما رفتيم، 20 سال هم از انقلاب ميگذشت. در اين 20 سال نبايد يك نفر بلند ميشد و آنجا مي رفت؟
وي به حضور نداشتن خبرنگاران صداوسيما در صحنههاي جنگ نيز اشاره كرد و بيان داشت: خبرنگار صداوسيما دارد جنگ را تعريف ميكند، ميگويد درگيري خيلي شديد بود و با مردم در زيرزمين رفتيم و ديديم بچهها دارند نقاشي ميكشند! تو را فرستادهاند آنجا كه بروي جنگ را بگيري، نه اينكه با مردم در زيرزمين بروي و از نقاشي كشيدن بچهها فيلم بگيري!
برجي، وضعيت خبر در تلويزيون را فاجعه دانست و باغيرتخصصي و نگاه صدقهاي در اعزام خبرنگاران به مأموريتهاي خارجي گفت: يكي از دلايلي كه مردم به دنبال تلويزيونهاي ديگر ميروند، اين است كه اخبار ما فشل است. قضيه خبر اينجوري است كه خبرنگار برحسب ثبتنام اعزام ميشود. در لبنان، يكي از اين خبرنگارها كه دوستمان هم هست، جلوي تلويزيون مينشست. خبرها را از شبكههاي مختلف ميگرفت و مينوشت، ترجمه ميكرد. هر خبرنگاري در هر جاي لبنان بود، خبر كه ميخواست، زنگ ميزد به بيروت، ميپرسيد "خبر داري؟" او هم مينوشت و ميفرستاد!
يامينپور نيز گفت: تلويزيون لابد ميخواهد كاري كند كه مردم از فردا شب فارسي وان تماشا نكنند و او را نگاه كنند! اينكه هنر نيست كه تو يك كاري بسازي كه بدتر از فارسي وان باشد! كار تلويزيون هدايتگري است. اگر قرار باشد تو كاري كني كه كسي فارسي وان نگاه نكند و اين براي يك مدير هنر بشود، فاجعه است و عقبافتادگي ذهن و شعور را ميرساند. بايد كاري كني كه معرفت آدمها يك پله بالاتر برود، نه اينكه دائماً نزول پيدا كنند.
در ادامه، يامينپور به نحوه مديريت صداوسيما پرداخت و اظهار داشت: در سازمان جالب اين است كه هر كسي كار خودش را ميكند. مديران در اتاقهايشان نشستهاند و تقدير ميكنند و ابلاغيه ميدهند و بيانيه صادر ميكنند. كارگردان هم كار خودش را ميكند. شما تصور نكنيد وقتي سريالي در شبكهاي توليد ميشود، رئيس سازمان يا معاون سيما خبر دارد كه چه اتفاقاتي دارد در آن سريال ميافتد. واقعاً كسي خبر ندارد. فقط يك كلياتي را ميدانند، ولي واقعاً نميدانند قرار است چه چيزي از كار در بيايد. در مورد مهمترين برنامههاي تلويزيوني هم همين اتفاق ميافتد. سازمان بهشدت رهاست.
مجري سابق برنامه ديروز امروز فردا گفت: ابلاغيه صادر كردند كه تهيهكننده نبايد مجري باشد. بعد آمدند گفتند برنامه پارك ملت استثنا، برنامه ماه عسل استثنا، برنامه نود استثنا. فقط همين چند تا تهيهكننده و مجري بودند، همه اينها را استثنا كردند!
وي افزود: روزنامهها زدهاند كه ابلاغيه معاون سيما در باره اينكه عشق مثلثي نباشد... اين يعني چه؟ مطمئن باشيد كه فردا بخشنامه خواهد آمد كه شبكههاي 1، 2، 3، 4 و 5 اين سريال استثنا و آن برنامه، مستثني هستند. اينها رفتارهاي سياسي و تبليغاتي در مديريت رسانه است، مديريت رسانهاي نيست. آقاي مدير! چه دليلي دارد ابلاغيه صادر كني و بدهي به روزنامهها؟ به روزنامه چه ربطي دارد؟ تو مجموعه زير نظر خودت را مديريت كن. چرا به روزنامهها اطلاعيه ميدهي؟ چرا دائماً جلسه ميگذاري و تقدير ميكني تا تلويزيون تصوير تو را نشان بدهد. اينها اصلاً مدير رسانهاي نيستند، اينها مديران سياسي رسانه هستند. عدهاي آمدهاند تا براي مدتي در رأس رسانه قرار بگيرند، يك بيلان كاري ارائه بدهند و احتمالاً اين منصب پلي براي عبور به مدارج ديگر يا استفاده سياسي در اتفاقات سياسي آينده نظام باشد.
يامينپور با يادآوري تقدير از خودهاي صداوسيما در يك سال اخير گفت: سازمان دائماً از كارهايش دفاع ميكند. سريال ساختمان پزشكان پخش ميكند، بلافاصله ميآيد و از آن تقدير ميكند. خندهبازار درست ميكند، پشت سرش تقدير ميكند، بعد بيانيه ميدهد و ميگويد ما ميخواهيم اين كار را بكنيم، ابلاغيه ميدهد. يعني معلوم است كه سياستها، سياستهاي احمقانهاي است.
وي با طرح اين سؤال كه "چرا بايد از يك مجموعه نمايشي ضعيف تقدير شود"، گفت: شما انگيزه كارهاي متعالي و برتر را با اين كارتان كاهش ميدهيد و از طرف ديگر، حاشيه امني را براي ضعيفسازها و مبتذلسازها ايجاد ميكنيد.
اين استاد دانشگاه به نامه يك سال قبل خود به معاون سيما اشاره كرد و در مورد محتواي آن بيان داشت: معاون سيما تازه منصوب شده بود. به او نامه نوشتم كه آقاي دارابي! خواهش ميكنم رسانه را يك وجه بازي منشور سياسي نبين. به رسانه چه مربوط كه بخواهد همه جريانها و احزاب سياسي را از خودش راضي كند؟ تو يك حرف بيشتر نداري بزني، آن هم حرف انقلاب اسلامي است. به يك عده برميخورد؟ خب بخورد.
وي ادامه داد: اگر بخواهي همه را راضي كني، بيخاصيت و بيصفت ميشوي. رسانه بيصفت محكوم به شكست و فناست. الان هر رسانه و سايتي پرچم خاص خودش را دارد و ميگويد من اين هستم. من ايده ليبراليستي را تبليغ ميكنم، ايده وهابيت را تبليغ ميكنم، من اين هستم. رسانه ما چيست؟ آنقدر بريده، آن قدر كوتاه آمده، آن قدر از ارزشها و مطالبات اصلي انقلاب تنازل كرده كه تبديل به يك رسانه بيخاصيت و بيصفت شده. رسانه ما روسپيگري ميكند، يعني ميخواهد به همه نوع گروه و آدمي با هر عقيده و مرامي سرويس بدهد.
مجري سابق برنامه ديروز امروز فردا خاطرنشان كرد: يكي از كارهايي كه در يك سال اخير اتفاق افتاده، اين است كه دهها حكم و ابلاغ عضويت در شوراي راهبردي، اتاق فكر، اتاق تصميمسازي و امثال اينها صادر شدهاند. اين احكام كاريكاتور هستند و عملاً بين احزاب سياسي مختلف تقسيم شدهاند. آقا! شما از فلان جا بيا تا هر كسي سهمي داشته باشد، مثل اتفاق ليلهيالمبيت، با هم پيغمبر را بكشيم كه گردن هيچ كداممان نيفتد! اين كاريكاتور است.
وي با بيان اينكه مسئله اصلي اين است كه بالاخره رسانه ما كي مدير رسانهاي خواهد داشت و كي قرار است كسي آنجا باشد كه به جاي رفتار سياسي و تبليغاتي، رفتار رسانهاي داشته باشد؟، افزود: الان ناراحتي ما از اين گذشته كه فكر كنيم تلويزيون برنامههاي خوب نشان نميدهد و خوب است كه برنامه خوب نشان بدهد. من به اين فكر ميكنم كه رسانه ما دارد نابود ميشود، چون به خود فرصت اصلاح نميدهد. تازه بقيه هم اين فرصت را نميدهند. در حال حاضر 40 شبكه ماهوارهاي فارسيزبان هست.
يامينپور با يادآوري ضرورت اصلاح صداوسيما گفت: اگر رسانه در اولين فرصت و سريعترين زمان ممكن خودش را اصلاح نكند و به خانههاي مردم برنگردد، همه را از دست ميدهد، چون حقيقتاً مدتهاست از چشم نخبگان و متدينين و انقلابيها كه افتاده. شما يك طيف را پيدا كنيد كه از رسانه راضي باشد و بگويد اين رسانه من است. ممكن است به صورت موردي از برنامهاي رضايت داشته باشيم، ولي اين رسانه بيصفت، ما را راضي نخواهد كرد و كمكم از بين خواهد رفت و تبديل به يك ماشين قراضه قديمي ميشود كه بنزين ميخورد، ولي راه نميرود و هوا را هم آلوده ميكند.
وي اضافه كرد: سازمان سالي هزار ميليارد تومان بودجه ميخورد و پرهزينهترين، پرمصرفترين و حجيمترين دستگاه تبليغاتي رسانهاي بودجهخوار اين كشور است، ولي بازخورد فرهنگي آن چقدر است؟ برآيند يك سايت خبري و اثرگذاري آن را در فضاي رسانهاي كشور با خبرگزاري جمهوري اسلامي با مثلاً 25 ميليارد تومان بودجه سالانه مقايسه كنيد.
يامينپور با اشاره به مراكز نظارتي و پژوهشي متعدد در سازمان صداوسيما و اينكه مشخص نيست اين مراكز به چه كسي گزارش ميدهند و چرا به مردم گزارش داده نميشود، گفت: سازمان صدا و سيما چندين مركز پژوهشي دارد: مركز تحقيقات سازمان صدا و سيما، مركز پژوهشهاي اسلامي قم، مركز طرح و برنامه، مركز نظارت و ارزيابي، اداره كل پژوهش سيما، اداره كل پژوهش صداوسيما و... اينها به چه كسي گزارش ميدهند؟ من به عنوان مخاطب و به عنوان مردم بايد از مركز تحقيقات سيما انتظار داشته باشم به من گزارش بدهد. چرا فقط ميگوييد مردم از اين برنامه راضي هستند و اينقدر بيننده دارد؟
وي ادامه داد: اين سريال ساختمان پزشكان كه پخش كرديد، چقدر روابط ميان نسلي را مخدوش كرد؟ چقدر فهم حيا و حجاب و پوشش اسلامي را مخدوش يا چقدر به آن كمك كرد؟ چرا به من گزارش نميدهيد كه مردم چقدر از برنامههاي طنز سازمان راضي هستند؟ چرا گزارش نميدهيد كه كودكان و نوجواناني كه مخاطب شما در شبكه دو هستند، بعد از اين برنامههاي شما چقدر به موسيقي، رقص و آواز و چقدر به دين و قرآن گرايش پيدا كردهاند؟
اين استاد دانشگاه خطاب به مديران صداوسيما گفت: شما كه يك نهاد خصوصي نيستيد كه بگوييد به خودم سرويس ميدهم، با پول ملت اداره ميشويد و بايد به مردم سرويس بدهيد.
وي خاطرنشان كرد كه ساز و كار مديريتي صدا و سيما وارونه و تبديل به يك حزب رسانهاي شده. يعني ميبينيد كل نظام مديريتي، خدماتي، تحقيقاتي و اعتباري سازمان در اختيار يك يا چند فرد است تا مديريت خود را بر رسانه توجيه كنند.
اين كارشناس رسانه، در مورد وضعيت موجود صدوسيما اظهار داشت: سازمان از دو حال خارج نيست. يا اينكه واقعاً نسبت به پديدههاي مهم در اطرافش هيچ حساسيتي ندارد و يا هيچ فكري ندارد، يعني از اتفاقاتي كه در اطرافش ميافتد، خاليالذهن است و حاضر هم نيست كمك بگيرد. من فكر ميكنم تركيبي از هر دو هست، براي همين اتفاقات خوب و بد فقط به صورت تصادفي و بدون برنامه رخ ميدهند و بدون برنامه هم از بين ميبرند.
در ادامه برجي تأكيد كرد: رئيس صدا و سيما منتسب به رهبري است، بنابراين، بايد در خط انقلاب كه نشاندهنده مسير و نقشه راه آن، رهبري است، حركت كند.
در بخش ديگري از اين ميزگرد، يامينپور با بيان اينكه "تا چندي پيش احساس ميكردم ميشود اميدوار بود ساختار صداوسيما را با مطالبه اصلاح كنيم"، گفت: حالا نااميد شدهام، يعني با مديريت فعلي هيچ اميدي به اصلاح ساختاري ندارم. مديريت فعلي نهتنها اراده اصلاح ندارد، بلكه ارادهاش مديريت حاشيه به نفع يك جريان مديريتي و سياسي است كه اين يك فاجعه است.
وي در توضيح عت اين ادعاي خود گفت: شما هر منتقدي را حذف ميكنيد و به هر كسي كه متملقانه و چاپلوسانه از شما حمايت ميكند، فضا ميدهيد. اين يك استبداد مضمحلشده و مفتضحكننده رسانهاي است كه كمكم همه حيثيت رسانه را از آن ميگيرد.
اين استاد دانشگاه افزود: جريان حزبالله بايد به اين نتيجه برسد كه براي پيشبرد اهداف رسانهايش روي سازمان حساب نكند، بايد مستقل رفتار و شبكه رسانهاي مستقل خود را توليد كند.
وي با يادآوري ضعف نظارتي بر صداوسيما گفت: چه كسي بر 1000 ميليارد تومان بودجه و اعتبار ساليانهاي كه به حجيمترين، فربهترين و پرخورترين دستگاه تبليغاتي رسانهايمان دو دستي تقديم ميكنيم كه از اين مقدار 500 ميليارد آن بودجه دولتي و 500 ميليارد آن دريافت آگهي تبليغاتي است، نظارت ميكند؟
يامينپور افزود: من از قول يكي از نمايندههاي مجلس شنيدم كه فقط يك پرونده سازمان صدا و سيما در ديوان محاسبات 150 ميليارد تومان است. چه كسي نظارت ميكند كه پيام محتوايي رسانه چه اثري بر فضاي عمومي كشور ميگذارد؟
وي با اشاره به تصريح قانون اساسي بر قانون اداره صداوسيما گفت: قانون اساسي ما را موظف ميكند كه شوراي نظارت بر صدا و سيما فعال شود و قانون داشته باشد، ولي صدا و سيما واقعاً بيقانون است و اصلاً معلوم نيست بر اساس كدام قانون اداره ميشود. بر اساس قانوني كه در سال 61 مصوب شده؟ اين كه خيلي فاجعه است.
يامينپور افزود: يكي از اعضاي شوراي نظارت بر صدا و سيما ميگفت "سازمان اصلاً ما را جدي نميگيرد. ماههاست درخواست ميكنيم يك اتاق در سازمان به ما بدهيد كه امكان نظارت داشته باشيم!" حتي سازمان يك اتاق به اينها نميدهد!
وي، بالا نگه داشتن مطالبات انقلابي از صداوسيما را نيز جزو وظايف رسانههاي انقلابي در وبلاگها، سايتها، روزنامهها و سخنرانيها دانست.
در بخش پاياني اين ميزگرد، رضا برجي تصريح كرد: از انقلاب چند سال ميگذرد؟ ما كارمند قبل از انقلاب نداريم. يعني همه وروديهاي تلويزيون مال بعد از انقلاب هستند. چرا تفكر انقلابي در آنها وجود ندارد؟ چون مديريت نيست و اصلاً انتظار چنين چيزي را ندارند كه انقلابي فكر كنند.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : ميزگرد نقد و آسيبشناسي, وضعيت صدا و سيما, ميزگرد نقد برجي و يامينپور, ناگفتههاي تأسفبار, پوشش خبري جنگ عراق, جنگ افغانستان, جنگ لبنان, حذف منتقد, اتاق كاريكاتوري فكرها, وضعيت آشفته صداوسيما, ,